درک مفاهیم ریاضی در دنیای امروز ما و در آموزش زبان حیاتی است. تقریباً همه مردم از افراد عادی گرفته تا متخصصان با مدرک بالا در طول روز از ریاضیات استفاده میکنند؛ بهعنوان مثال هنگام محاسبه خریدها، نوشتن چک، انجام کارهای بانکی یا اداری. درک چگونگی حل مسائل ریاضی با یادگیری اصطلاحات ریاضی آسانتر میشود. در این مقاله فهرست اصطلاحات ریاضی به زبان انگلیسی و تعاریف آنها برای شما آوردهایم تا به راحتی به یادگیری زبان انگلیسی در خانه بپردازید.
آموزش اصطلاحات ریاضی به زبان انگلیسی
- Additive inverse: متضاد یک عدد یا منفی آن
- Adjacent angles: زوایایی با ضلع و رأس مشترک
- acute angle: زاویهای که کمتر از 90 درجه است.
- Acute triangle: مثلثی که فقط شامل زوایای تند است.
- Degree: واحد اندازه گیری یک زاویه
- Angle: فضای خالی بین دو نیم خط که دارای رأس مشترک هستند.
- Area: فضایی که در یک شکل قرار دارد.
- Arc: مجموعهای از نقاط که روی یک دایره هستند و در یک زاویه مرکزی قرار دارند.
- Average: نتیجه عددی تقسیم مجموع دو یا چند کمیت بر تعداد کمیتها
- Binomial: عبارتی در جبر که از دو جمله تشکیل شده است.
- Canceling: در ضرب کسرها، زمانی که یک عدد بهصورت و مخرج تقسیم شود از Canceling استفاده میشود.
- Cartesian coordinates: جفت اعداد مرتب شده که به نقاط یک صفحه اختصاص داده میشوند.
- Bisect: Bisect یکی از اصطلاحات ریاضی در زبان انگلیسی است که برای تقسیم به دو بخش مساوی استفاده میشود.
- Chord: پاره خطی که دو نقطه روی یک دایره را به هم متصل میکند.
- Circle: مجموعهای از نقاط که همگی از یک نقطه معین فاصله دارند.
- Common denominator: عددی که میتواند بهطور مساوی بر تمام مخرجهای مسئله تقسیم شود.
- Complementary angles: دو زاویه که مجموع اندازه گیریهای آنها برابر 90 درجه است.
- Circumference: فاصله اندازه گیری شده در اطراف یک دایره
- Coefficient: عددی که در مقابل یک متغیر قرار میگیرد.
- Complex fraction: کسری که شامل کسری یا کسری در صورت یا مخرج است.
- Cube root: عددی که وقتی در خودش دو بار ضرب شود، عدد اصلی را میدهد.
- Congruent: دقیقاً از نظر اندازه و شکل یکسان است.
- Coordinate graph:
- دو خط عددی عمود بر محور x و محور y که صفحهای را میسازد که به هر نقطه یک جفت عدد اختصاص داده میشود.
- Decimal fraction: کسری با مخرج 10، 100، 1000 و غیره که با استفاده از نقطه اعشار نوشته میشود.
- Denominator: نماد پایین
- Diameter: پاره خطی که مرکز را در بر میگیرد و نقاط انتهایی آن روی دایره است.(همچنین طول این بخش)
- Equation: رابطه بین نمادها یا اعداد که متعادل است.
- Difference: چیزی که از تفریق حاصل میشود.
- Equilateral triangle: مثلثی که سه زاویه مساوی و سه ضلع هم طول دارد.
- Even number: یک عدد صحیح که میتوان آن را بر 2 تقسیم کرد، بدون باقی مانده
- Exterior angle: در یک مثلث، یک زاویه خارجی برابر است با اندازههای دو زاویه داخلی که با هم جمع شدهاند.
- Exponent: یک عدد مثبت یا منفی که بیانگر قدرتی است که عدد مقدار باید افزایش یا کاهش یابد.
- Factor: بهعنوان یک اسم، عدد یا نمادی است که بهطور مساوی به یک عدد بزرگتر تقسیم میشود.
- O.I.L. Method: روشی برای ضرب دوجملهای که در آن عبارتهای اول، عبارتهای بیرونی، عبارتهای درونی و سپس آخرین جملهها ضرب میشوند.
- Greatest common factor: بزرگترین عاملی که با دو یا چند عدد مشترک است.
- Hypotenuse: در مثلث قائمالزاویه ضلع مقابل زاویه 90 درجه است.
- Fraction: نمادی که بخشی از یک کل را بیان میکند.(شامل یک صورت و یک مخرج است.)
- Interior angles: زوایایی که در داخل شکل یا داخل دو خط موازی تشکیل شدهاند.
- Intersecting lines: خطوطی که در یک نقطه به هم میرسند.
- Improper fraction: کسری که در آن صورت بزرگتر از مخرج است.
- Integer: یک عدد کامل(ممکن است مثبت، منفی یا صفر باشد.)
- Interval: اعدادی که در دو مرز مشخص قرار دارند.
- Irrational number: عددی که گویا نیست.
- Least common multiple: کوچکترین مضربی که در دو یا چند عدد مشترک است.
- Isosceles triangle: مثلثی با دو ضلع مساوی و دو زاویه مساوی در عرض آنها
- Lowest common denominator: کوچکترین عددی که میتوان بهطور مساوی بر تمام مخرجهای مسئله تقسیم کرد.
- Mixed number: عددی که هم شامل یک عدد کامل و هم یک کسری است.
- Monomial: عبارتی در جبر که فقط از یک جمله تشکیل شده است.
- Mean: میانگین تعدادی از آیتمها در یک گروه
- Natural number: یک عدد شمارنده
- Negative number: عددی کوچکتر از صفر
- Number line: نمایش تصویری اعداد مثبت، منفی و صفر
- Numerator: نماد یا عدد بالای یک کسر
- Nonlinear equation: معادلهای که در آن مجموعه راه حلها وقتی روی یک نمودار مختصات رسم میشوند خط مستقیمی را تشکیل نمیدهند.
- Obtuse angle: زاویهای بزرگتر از 90 درجه اما کمتر از 180 درجه
- Ordered pair: هر جفت عنصر (x,y) که عنصر اول x و عنصر دوم y باشد.
- Origin: نقطه تقاطع دو خط عددی یک نمودار مختصات
- Parallel lines: دو یا چند خط که همیشه از هم فاصله دارند.
- Obtuse triangle: مثلثی که دارای یک زاویه منفرد است.
- Odd number: یک عدد صحیح (عدد کامل) که بهطور مساوی بر 2 بخش پذیر نیست.
- Percentage: کسری مشترک با مخرج 100
- Pi (π): تقریباً برابر با 3.14 است.
- Perpendicular lines: خطوط عمود بر دو خط که در زاویه قائم قطع میشوند.
- Polynomial: عبارتی در جبر که از دو یا چند جمله تشکیل شده است.
- Power: حاصل ضرب عوامل مساوی
- Positive number: عددی بزرگتر از صفر
- Prime number: عددی که فقط بر خودش و یک تقسیم میشود.
- Quadrants: چهار بخش در یک نمودار مختصات
- Radical sign: نمادی که یک ریشه مربع را نشان میدهد.
- Ratio: مقایسه بین دو عدد یا نماد
- Rational number: یک عدد صحیح یا کسری مانند 7/7 یا 9/4 یا 5/1.
- Proper fraction: کسری که صورت آن کوچکتر از مخرج باشد.
- Proportion: بهصورت دو نسبت مساوی نوشته میشود.
- Reciprocal: معکوس ضربی یک عدد
- Right triangle: مثلثی که دارای زاویه 90 درجه است.
- Imaginary number: جذر یک عدد منفی
- Scalene triangle: مثلثی که در آن هیچ یک از اضلاع یا زوایا برابر نیستند.
- Scientific notation: عددی بین 1 تا 10 و ضرب در توان 10
- Reducing: تبدیل کسری به کمترین عبارات آن
- Right angle: زاویهای که 90 درجه است.
- Set: گروهی از اشیاء، اعداد و غیره
- Simplify: برای ترکیب عبارات به عبارات کمتر
- Square: عددی که وقتی عددی در خودش ضرب شود به دست میآید.
- Solution or Solution set: کل پاسخهایی که ممکن است معادله را برآورده کند.
- Square root: عددی که با ضرب در خودش عدد اصلی را به شما میدهد.
- Straight angle: زاویهای که برابر با 180 درجه است.
- Supplementary angles: دو زاویه که مجموع آنها 180 درجه است.
- Term: عبارت تحتاللفظی یا عددی که علامت خاص خود را دارد.
- Straight line: یکی از اصطلاحات ریاضی به انگلیسی Straight line است که اشاره به کوتاهترین فاصله بین دو نقطه دارد.
- Transversal: خطی که از دو یا چند خط موازی یا غیر موازی در یک صفحه عبور میکند.
- Trinomial: عبارتی در جبر که از سه جمله تشکیل شده است.
- Vertical angles: زوایای مخالفی که از تلاقی دو خط تشکیل میشوند.
- Whole number: 0، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 و غیره
- Unknown: نماد یا حرفی که مقدار آن ناشناخته است.
- Variable: نمادی که مخفف یک عدد است.
- X-axis: محور افقی روی یک نمودار مختصات
- X-coordinate: اولین عدد در یک جفت مرتب شده.(این اصطلاح به فاصله در محور x اشاره دارد.)
- Y-axis: محور عمودی روی یک نمودار مختصات
- Y-coordinate: عدد دوم در یک جفت مرتب شده.(این اصطلاح به فاصله روی محور y اشاره دارد.)
کلام آخر
یادگیری اصطلاحات ریاضی به زبان انگلیسی برای همه زبان آموزان لازم است. در حال حاضر که آمار مهاجرت تحصیلی در میان دانشآموزان و دانشجویان رو به افزایش است یادگیری این مبحث جزء ضروریات میباشد. زبان آموزان با انگیزههای متفاوتی ریاضی به زبان انگلیسی را یاد میگیرند، برخی از آنها به دنبال افزایش شانس قبولیشان در آزمونهای ورودی دانشگاههای معتبر هستند و برخی دیگر به دنبال دریافت دیپلمهای بینالمللی یا تقویت ریاضیشان برای حضور در مدارس بینالمللی هستند. اگر میخواهید علاوه بر اصطلاحات ریاضی موضوعات بیشتری را یاد بگیرید، میتوانید کتابهای Mathematic the for DiplomaIB، Mathematics for Level A یا mathematicsPure را مطالعه کنید و یا از بهترین سایت آموزش زبان انگلیسی بهرهمند شوید.